وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی
وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی

من خاک پای مردم خوب وطن هستم

من خاک پای مردم خوب وطن هستم
با عشق آنها از منیّت های خود رستم
وقتی که می بینم گرفتاری و ناداری ،
ساکت بمانم شک ندارم آدمی پستم .

احمد یزدانیم

احمد یزدانیم،  یکقطره از یک جویبار
رو بدریا می روم هستم به آنسو رهسپار
طی شد عمرم در کشاکشهای دوران، خوب و بد
شک ندارم زندگی بی عشق یعنی مرگ زار.

عشق

عشق یعنی تمامش از شادی

نور هستی و شور آزادی

همه ی سبزی زمین از عشق

شادی سینه ی غمین از عشق

عشق دیدار گل و پروانه

نور رقصان شمع دیوانه

خوش بجانی که عشق میورزد

هرچه بخشد بعشق می ارزد

جسم وجان بدور از این آتش

نیست خیری درون اوقاتش

آدمیزاده ، بد و یا خوبی

عاشقی ،وعده گاه مطلوبی

جان که عاشق شود خدا بیند

هرچه را دید باصفا بیند

عشق و عاشق به زندگی همبند

تلخکامی ز عشق باشد قند

عاشقان آرزویشان وصل است

هستی و آبرویشان وصل است

چون به وصلت رسیده اند رستند

آتش عشق را ثنا گفتند .

#احمد_یزدانی

جنگل

می وزد باد صبا صبح ز کوی جنگل

میشود شسته از او صورت و روی جنگل

شده مه زنده ز هر شاخه و برگی ز درخت

باز باران شده جاری و بسوی جنگل

قصّه ی بوده و نابوده ی انسان ها هست

مثل آبی که بود جاری جوی جنگل

همه ی کرده و ناکرده ی ما باز آید

زندگی جاری و عشق است چو بوی جنگل .

عشق و نفرت

من از تو عشق طلب میکنم تو نفرت، وای

تبار نورم و هستی تو از شقاوت ، وای

طلب ز خار ، گل هرکس کند نمی یابد

حسین ع روشنی است و یزید ظلمت ، وای

.