وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی
وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی

تو ویمه قدیم و فیروزکوه الآنی

تو ویمۀ قدیم و فیروزکوه الآنی
دروازه تهران و مازندران و سمنانی
محوّطه ی گورسفید و قلعه ی لاجورد
مَامَنی به عَمّهِن   و هِندِورزانی
قلعه ی پشت تندیر و حجّاری واشی
معماری صخره ای شنزای آتشانی
راوی تاریخِ شبیروشبر و جان بی بی
باباریش و برج یادمان مزدارانی
نشان عظمتِ ایرانی ، پلنگ در کنامی
قلعه ی گبری و کافر قلعه ی دهگردانی
قلعه ی سردره روستای ارجنه ای
تپّه های گبری قبرستان وشتانی
بنای تاریخی موین سیمین دشت
برجهای مقبره ای و تلی جاره ی
گذرخانی
دیدنی های غار بونیک و شیر درّه
پناه خداگیرتَنگه و برج زروانی
شوئه و  کافرقلعه و میراشکارِ سرانزا
مدفن امامزاده اسماعیل مهربانی
هر گوشه ی تو بنائی به پا ز تاریخ است
تو محلّ خواب برهان و سبحان و کنعانی
تو غار وهین کاروانسرای شاه عبّاس
تو مادر  هِما و  واشی و آزادگانی
از ضحّاک قلعه تاتَلی جارتَنگه وزردِ گِردن
دَم یاغِه تاچاه سَر را بِستری از پرنیانی
قلعه ی پیرکمر و گور گنبد و کلّه منار
تو قلعه ی فیروزکوه و افتخار ایرانی
در دوران ایران مقدّس کنونی ،
مستحق ّحرکتی قوی برای جبرانی .

تو ، من ، هزارتا مثل من و ما را

تو ، من ، هزار تا مثل من و ما را
بردند  زایانده تازه در آغازند ،
باید که چشم های تو باشد باز
تبعید و عید قصّه ی یک رازند
در آینه ببوس خودت را هی
کابوس را ببین پشت سرش کن قی
تنهائی فشرده شده اینست
باید کنی زمانه ی بد را طی
بیگانه از همه ای ، خسته
مانند هندوانه ی دربسته
داری خراب میشوی هر لحظه
گفتم ، محرمانه و سربسته .

خوشمزّه گیت انار محمودآباد

خوشمزّه گیت انار محمودآباد
با خوردن تو غمی نماند در یاد
یاقوت لبان تو تماشا دارد
با بوسه ی تو شود غم عالم شاد.

اسیر نوکران وقت دورم

اسیر نوکران وقت دورم
بزیر پای اصحاب غرورم
گرفتار نمکدان شکسته
تماشاچی قرن نوظهورم .

شخص خودم کنار من نشسته

شخص خودم کنار من نشسته
دوباره از شعرای تازه گفته
گفته ببین خوشی داره میباره
خوب میدونه که گفته حرف مفته

گفته عجب حال و هوای خوبی
چه روزگار با صفای خوبی
ولی میدونه گفته هاش دروغه
به مرگ نمیشه گفت بلای خوبی

مجبوره شوخی کنه و بخنده
صبر کنه تا نمک قشنگ بگنده
مست کنه با خودش بگه خدایا
کی میشه برگرده دوباره خنده؟

میشناسمش دارم بهش ارادت
شد الکی خوشی براش یه عادت
همینکه گاهی میبینم می خنده
خوشحالم و میخوام براش سعادت .

به هر کجا که در آن خوبی از بدان گفتند

به هر کجا که در آن خوبی از بدان گفتند
بزیر سایه ی مرگ از ستمگران خفتند
لبی بخنده نشد باز و غم ستم ها کرد
ز دست ظلم غم انگیز ظالم افسردند .

مومن زیرک بوقت زندگی چون بید نیست

مومن زیرک بوقت زندگی چون بید نیست
نور ایمانش به گیتی کمتر از خورشید نیست
محکم است و بر سر عهد و قرارش مستقر
در اصول خود زلال و اهل مکر و کید نیست .

در مصیبت تسلیت دلداری است

در مصیبت تسلیت دلداری است
مرهم کودک کشی ها یاری است
هر دریغاگوئی آزادگان ،
بر حماس قهرمان همیاری است .

رفیقی که از نو چو بلبل شدی

رفیقی که از نو چو بلبل شدی
برای عبور از همه پل شدی
تو که حق طلب خوانده بودی خودت
چرا وقت اظهار حق شُل شدی
تو گفتی که ناحق خراب و بد است
چرا پشت ماشین او رل شدی ؟
وَ چون اعتراضی به کار تو شد
برای امانت چپاول شدی
نظرها زیاد و همه منتقد ،
نبینی اگر  شک نکن خُل شدی ،
کمی فکر کن شاید از حرف حق ،
شکفته دوباره چنان گل شدی .

سیبل اسرائیلیان شد غزّه گون

سیبل اسرائیلیان شد غزّه گون
کودکان بازیچه ی دست جنون
روبروی چشم دنیا ظالمان ،
با جنایت کرده برپا بزم خون .

درد دارم و در کنارش غم

درد دارم وَ در کنارش غم
ایخدا دردو غم چرا باهم؟
میبری از کنارم هردم گُل
وَ بجا می گذاری از ماتم ؟
چاره ای نیست جز تحمّل درد
چاره ای نیست غیرِ هضم اِلَم
میپذیرم تمامِ فرمانت
میپذیرم تمامِ غم را هم
خواهشی دارم از حضور شما
از جوانان نبر تو ، محبوبم.
#احمد_یزدانی

در نیایش کرده مردم را پرستش هیچگاه

در نیایش کرده مردم را پرستش هیچگاه
از فرومایه تقاضا یا که خواهش هیچگاه
با خداوتد جهان یکرنگ و یکرو بوده ام
با ریاکاری خدایم را ستایش هیچگاه .