وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی
وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی

پوشیده گروهی و گروهی پرنند

پوشیده گروهی و گروهی پورنند
یک عدّه رعایت و گروهی جُرمند
یک دسته چو آتشند سوزاننده
مظلوم گروهی و گروهی ظلمند
دزدان جهانیند با خونخواران
یکعدّه که لاشحور و  به آنان جفتند
از کینه پرند غاصبان ، مغرورند
کودک کش قاتلند و همچون گرگند
یک عدّه عدالت مجسّم هستند
یک عدّه موحّد و گروهی کفرند
تجزیّه طلبهای اجیر هم هستند
با پول حرام آش تی ان تی پختند


چارشنبه سوری

رفت در آتش سیاوش پاکباز

سالم آمد از دل آتش فراز

داد کیکاووس سوری با غرور

از سیاوش تهمت سودابه دور

چارشنبه ماند از آن یادِگار

آتشی که کرده پاکی آشکار

هرکه ایرانی و در آن ریشه دار

جشن آتش در نهادش ماندگار

می شود با کوه آتش روبرو

تا که باقی ماند از او آبرو

آنکه پاک است و لباسش پاکی است

دشمن هر زشتی و ناپاکی است.

فراق خویش

خون گریه میکنم به سکوت از فراق خویش

ای دوست از که بگیرم سراغ خویش؟

شاهم وَ بسکه به من کیش داده اند

واداده تاج و تخت و پناه بر اطاقِ خویش

دیوانه ام وَ به زنجیر بسته اند

روحِ مرا که نباشم چراغ خویش

با دست و پای بسته درونِ اجاق عشق

هستم چو شعله فراری ز داغ خویش

لیلاجم و همه شب در قمارِ مهر

ولگردو وازده ی جفت و طاقِ خویش

ما را چه همنشینیِ اصحاب اعتبار؟

بهتر که گم شده در اشتیاقِ خویش

تو عاقلی بده پاسخ که بشنوم

آتش کشیده شنیدی ز داغِ خویش؟