وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی
وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی

چون تو بسیار آمدند و بد بمردم کرده اند

چون تو بسیار آمدند و بد بمردم کرده اند
با خیانت خورده اند حقّ همه از مرد و زن
شاعر یک لا قبا را تو نترسان از خودت
شاعران در آستین دارند هزاران فوت و فن
فرق من با تو زیاد است از زمین تا آسمان
تو رئیس و من مخالف با تو از عهد کهن
ادّعاهای تو چون لاف و گزاف بیخود است
ساز خودخواهی خود را روی سِن تنها بزن
چون تو بسیار آمده دزدیده با خود برده اند
با کتک گشته فراری کرده اند ترک وطن
بوده رویای خلایق روز خوش در زندگی
گشته ای اسباب مرگ گاو و اشک مشد حسن .

دو خط شعر گدائی

مثل موشی تا کمر خم میشود در روبرو

پشت سر بد میکند از شعر شاعر گفتگو

در خیالش خوانده است خود را هنرمندی بزرگ

غافل از افتادگی در پایه ی هر گفتگو

با دو خط شعر گدائی یا دو عکس یادگار

هیچکس شاعر نشد یا صاحب هیچ آبرو

بحث دیگر در هنر بحث تحمّل در نظر

شعر دزدان استخوان بوده هنر را در گلو

با زبان بازی و تهمت ، ادّعاهای بزرگ

میشود عکس العمل ها بد برایش از دو سو

مردم صاحب هنر پوشیده هستند و عمیق

پابرهنه در میان کوچه آنها را مجو

حق پرستان شعله سان غوغا به سر در آتشند

رازشان با شعرشان باشد از اسرار مگو .