ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سالها من ره میخانه به پنهان رفتم
رو به آزادی خود از دل زندان رفتم
بوده ای در سفر دور و درازم با من
در ره عشق تو من با دل و با جان رفتم
یک نگه بر من شوریده بیفکن ای عشق
با خیال تو به بیغوله ی رندان رفتم
هرکجا رفته ام و پرت شدم باکی نیست
که چرا خسته و ناپخته ، پریشان رفتم
فیروزکوه عزیزم دل تو شاد
ناراحتی و مرض از تو دور باد
هرکس قدم برای تو برداشت سربلند
هرکس به رنج تو افزود خسته باد .
بانوان خسته نباشید شما
جهل از نام شما می ترسد
دیو بیعرضگی و بیعاری
در حضور رُختان می لرزد
درس میگیرد هرآنکس که سرش
برستون بدنش می ارزد
تا شما بوده و هستید یقین
جامعه با شب و بد می رزمد
افتخار همه ی مردانید
حرف حق مثل عسل می چسبد.