وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی
وشتین

وشتین

محل انتشار قسمتی از اشعار احمد یزدانی

من معلم بوده ام یک روزگار

من معلّم بوده ام یک روزگار

زیر مسئولیّت سنگین کار

درد وجدان در تمام لحظه ها

همسرم هم مثل من آموزگار

او تمام کوشش اش آمادگی

من نبودم مثل ایشان پای کار

فکر من میگفت ، فرزندان ما

بی سلاح عشق هریک  یک شکار

از مهارتهای خوب زندگی

گفتگو کردن ، تخیّل ، کردگار

صبر و خلّاقیّت و عفو و گذشت

زندگی کردن ، طبیعت،کارو بار

عذرخواهی ، دوستی با جانور

لذّت از برگ درختان و بهار

دیدن پیچیده گیهای زمین

پرکشیدن تا فراسوی حصار

شاد بودن ، لذّت از آوای خوش

بوی گلها ، گوش دادن باوقار

اعتمادو عاشقی ، گاهی سکوت

راستگوئی، راست بودن وقت کار

از محبّت از مدارا ، حِلم و دین

بهره باید برد فارغ از شعار

ترس کردم از خطر در راه خود

ترک کردم تا نباشم زیر بار

در پیِ کار دگر رفتم ،خوشم

نیست اکنون بار آنان روی بار.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد